ورزش

حالا که مسابقه تموم شد، دیگه هیچ بهانه ای نداشتم برای اینکه به برنامه هایی که برای خودم ریخته بودم نرسم. برای همین اولین کاری که دوشنبه انجام دادم این بود که برم دنبال یه باشگاه ورزشی خوب بگردم و برای ۳شنبه ثبت نام کرده بودم! بعد از ۱ سال و نیم ورزش نکردن، با اینکه الان تمام تنم درد می کنه، ولی دارم هر روز صبح می رم ورزش!

علی کوچولو ۱۸ ساله شد! همین هفته ی پیش! فکرشو بکنین! برادر فسقلی من که وقتی ۱ بار آوردمش دانشگاه با جدیت تمام همکلاسی های من رو گذاشت سر کار و برای من و مینا یه کاریکاتور بسیار مسخره از کلاس ریاضیمون کشید، الان نه فقط سال دوم college هستش، که دیگه به سن قانونی هم رسیده! البته من و صنم هنوز وظیفه خواهریمون رو انجام می دیم و حسابی سر به سرش می ذاریم  

بعد از مسابقه

من مسابقه رو نبردم.

متاسفانه حتی نشد که اون غذایی که این همه روش کار کردم و بپزم چون توی این مرحله قرار بود یه چیز دیگه بپزیم. خلاصه این که من به مرحله بعد نرسیدم. ولی به جاش Ty رسید و من کلی براش خوشحالم.

قبل از مسابقه

من الان توی سایت کامپیوتر مدرسه نشستم. مسابقه ۱:۳۰ ساعت دیگه شروع می شه. هنوز نمی دونم که غذایی که می خوام درست کنم دقیقا چه جوری در میاد چون همین طور توی مغزم دارم بهش یه چیزهایی اصافه می کنم و ازش کم می کنم و تغییرش می دم!!!!