۵ راز

چون نادر ازم دعوت کرده، دیگه مجبورم که قبول کنم!

۱- من هیچ وقت از مدرسه فرار نکردم، اما چند باری به فرار دوستام کمک کردم.

۲- از دوست پسر دوم صنم خیلی بدم میومد، چون همیشه صنم رو تیر می کرد تا من رو در مورد زندگی خصوصیم سوال پیچ کنه. فکر کنم به خاطر همون آدمه که حتی الان هم دوست ندارم در مورد زندگی خصوصی ام با کسی ( حتی با صنم ) حرف بزنم.

۳- همیشه از پیانو زدن جلو دیگران بدم میومد. از وقتی کلاس های پیانوم تموم شد فقط وقتی کسی خونه نبود پیانو می زدم.

۴-توی دوران راهنمایی یه داستان نوشتم که تمام شخصیت هاش آدم های دور و بر خودم بودن که توی یه ماجرای عجیب با یک سری آدم فضایی گیر می کنن. البته داستان نیمه تموم موند...

۵- من از ارتفاع می ترسم. 

خوب حالا ۵ نفر آدم می خوام که خودشون به این دعوت جواب بدن!

فیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلم!

من دیروز رو توی سینما گذروندم!

ظهر، بعد از اینکه ۱ ساعتی با مامان پیاده روی کردیم،من تصمیم گرفتم که برم سینما. برای ساعت ۱ اونجا بودم.

 اولین فیلمی که دیدم prusuit of happyness بود. باید بگم که فیلم خیلی خیلی قشنگیه ولی برای اینکه موقع دیدن فیلم زار زار گریه نکنین، یه روزی برین فیلم رو ببینین که هیچ مشکل اساسی ای توی زندگیتون وجود نداشته باشه!!!!!!!!!!!!!! مخصوصا اون صحنه ای که شخصیت اصلی کف دستشویی نشسته... فکر کنم ۸۰٪ جمعیت سینما داشتن اون موقع هق هق می کردن! (البته به جز من)

فیلم بعدی که دیدم، فیلم the good shepherd بود، که پر از هنریشه بود. مخصوصا یکی از هنرپیشه های مورد علاقه من، billy crudup ! این فیلم بیشتر حالب بود تا اینکه قشنگ باشه. و از اونجا که پر از هنرپشه هستش، می تونین مطمئن باشین که بازی های خوبی توی این فیلم می بینین...

به سومین فیلم که رسیدم، دیدم دیگه وقت ندارم فیلم طولانی ببینم. در نتیچه به Eragon راضی شدم. و خوب تنها نظری که دارم اینه که مثل همیشه، کتابش از فیلمش خیلی بهتره!

بعد از فیلم سوم، ساعت ۹ شب بود و شب قبل از کریسمس! وقتی داشتم بر می گشتم خونه همه جا تعطیل بود و هیچ کس توی خیابون نبود!  

تعطیلات

سلام

امروز آخرین روز مدرسه بود. امتحانم با موفقیت انجام شد و حالا منتظرم ببینیم نمره ام چی می شه. و فکر می کنین موارد امتحانی چی بود؟

  1. تارت شکلات
  2. شیرینی خامه ای (به شکل قو!)
  3. دانمارکی (گل محمدی!!!!!!!!!!!!!!!!) شکلاتی
  4. نان پیتا

دل همه تون بسووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووزه!!!

خلاصه که بالاخره تعطیلات شروع شد. ۲ هفته. امروز تمام بعد از ظهر رو خواب بودم!!!!!!!!!!!! امشب هم شب یلدا هست و انار و حافظ و ... تازه امروز برای ناهار آش رشته درست کردم!! خیلی هم خوب شده بود ( این نظر من فقط نیست، نظر تمام ۷ نفریه که ناهار اینجا بودن)

از این بگذریم. برنامه ام اینه که تمام این اخر هفته رو برم سینما!!!! فکر کنین من که توی تهران هفته ای حداقل ۲ تا فیلم می دیدم، الان ۱ ماهه فیلم ندیدم!!! کلی هم فیلم جدید اکران شده که می خوام ببینیم! یه سری دیگه هم برنامه دارم، ولی تا وقتی قطعی نشن، در موردش صحبت نمی کنم...