امروز Jason سر کلاس ازم پرسید: شما ها توی ایران روابط دوست دختر/پسری دارین؟

گفتم: آره.

گفت: مگه شما ها مسلمون نیستین؟

گفتم: آره. ولی کسی براش مهم نیست. اگر قرار بود برامون مهم باشه که اسلام چی می گه الان من اینجا نبودم.

گفت: چطور مگه؟

گفتم: آخه طبق قوانین اسلام من الان که اینجا وایسادم و دارم با تو حرف می زنم، ۱۰۰ تا گناه دارم مرتکب می شم. هم موهام دیده می شه. هم دارم بهت نگاه می کنم. هم دارم با مرد غریبه حرف می زنم. هم دارم با صدای بلند حرف می زنم و ...

از خنده مرده بود!

گفت: خوب اگر اینجوریه پس چه جوری با هم آشنا می شین؟ چه جوری از هم خوشتون میاد؟

گفتم: نمی شیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مادر ها و پدر ها تصمیم می گیرن که کی از کی خوشش میاد!!!!

گفت: واقعا اینجوریه؟

گفتم: اولش هم گفتم که کسی به این قوانین اهمیت نمی ده. ممکنه اگر بری توی دهات ایران هنوز این فرهنگ رو پیدا کنی ولی به طور اصولی دیگه این برنامه ها وجود نداره.

بعد با یه لبخند خبیثانه گفت: پس با این همه گناهی که داری هر روز  مرتکب می شی، جات توی جهنمه!!!!

گفتم: واسه تو که بد نیست، اقلا اونجا تنها نمی مونی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
سمیرا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:21 ب.ظ http://http s

سلام سحر گلم آفرین حرفهای خوبی به دوستت زدی خوشم ومد حقا که خون باغشمالی داری (در حاضر جوابی) موفق باشی
به مامان و علی سلام برسون میبوسمت سمیرا

مینا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:55 ب.ظ http://mina.webialist.com

:)) من که تو دنیا آدم درست حسابی ندیدم ... به هوای همون آدم های تو جهنمه که دارم هر از گاه گناه میکنم ...
تو هم که باشی دیگه اوضاع میزونه ، ناهارها همش BBQ میخوریم D:

یاسمن چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.dihoor.com

اِ‌ ! کجایی ؟! چرا نمی نویسی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد